بدون عنوان
توبزرگ شدي بيشتر از اون چيزي كه من فكر ميكردم :
1.صبح خيلي عجله داشتي زودتر چايي بخوري نميذاشتي خنكش كنم. اخر سر ليوان رو ازم گرفتي يه ذره خوردي ديدي داغه گداشتي زمين فوتش كردي و بعد دوباره خوردي با ژست مخصوص ادم بزرگها . دلم ميخواست لهت كنم بعدشم گازت بگيرم
2. بعد از صبحونه داشتم ناخنهات رو ميگرفتم ناخن شصتت رو كه گرفتم برش داشتي و سعي كردي دوباره بچسبوني سر جاش!!!
3.ديشب يه عروسك انگشتي كرده بودم دستم و هي بهت ميگفتم سلام .....نورا ....ســــــلام
ظهر موقع ناهار انگشتت رو كردي تو ماست يه قلمبه اوردي بيرون گرفتي جلوي چشمت به خودت تندتند ميگفتي :
اَم....اَم (سلام ....سلام )
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی