سفر به گرگان
چند روز اول سال رو تصميم گرفتيم بريم گرگان خونه خاله فرزانه و واقعا كه خيييييييييييلي خوش گذشت.
هرچند كه نورا جونم كلافه بود (كه احتمالا به خاطر دندوناش بود)اما خوب بود.
جنگل توسكستان
اما حرف زدنت بامزه تر شده بود . برام جالب بود بدون اين كه بهت ياد داده باشم و يا ازت خواسته باشم يهو شعر "چشم چشم دو ابرو " رو خوندي.انگار قبلا ها كه برات خونده بودم حفظ شده بودي .
چيش چيش ابودو
بعد دماغ و دهنت رو با دست نشون ميگي يه گيدو
چو چو يه گيدن
عشقت هم تولد بازي بازيه و راه ميري ميرقصي و ميگي :
اَبَلُّد ابلّد و هي فوت ميكني
درياچه شورمست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی